اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فارس من

روایت فارس من| یک گزارش معتبر از کنار تنور؛ مهم‌ترین مشکلات نانواها چیست؟

با آرد خراب نمی‌توان نان خوب دست مشتری داد؛ حالا وضعیت طوری شده که نه مردم راضی هستند، نه نانوا نه خدا!

روایت فارس من| یک گزارش معتبر از کنار تنور؛ مهم‌ترین مشکلات نانواها چیست؟

به گزارش خبرگزاری فارس؛ ما فکر می‌کنیم هر آدمی قصه‌ای دارد و هرکس یک زندگی را در خود خلاصه کرده است. حالا که به لطف در میان گذاشتن مسائل و نگرانی‌ها، ما را مَحرم خود می‌دانید، چرا به همین اکتفا کنیم؟ ما راوی قصه‌ها و دردهای شما هستیم. در فارس من شما سردبیر هستید و ما تنها میانجی شماییم برای شنیده شدن صدا و پیگیری مشکلات‌تان. در این روایت‌ها می‌کوشیم تصویر بی‌روتوش و دست‌اولی از جهان شخصی مردم را به اشتراک بگذاریم. سیزدهمین روایت فارس من درباره زندگی و زمانه نانواهای شریف است. ببینیم؛

 

۱| بیست سال پیش، ملکی خریدم در شاهین‌شهر. وقتی یکی از دکان‌ها را باز کردم دیدم تنور نانواییِ سرد و خاموشی در آن هست که تار عنکبوت بسته. من نظامی بازنشسته هستم و نانوایی شغل من نیست اما آن لحظه بدجور غمگین شدم. بعد از مدتی پیرزن‌ها و پیرمردهای محله اصرار کردند که نانوایی را دوباره راه بیندازم. گفتند تهیه‌ی نان از جاهای دیگر برایشان سخت است. پیگیری کردم و مجوز نانوایی گرفتم. اول بربری و بعد هم تافتون. من بی‌آنکه بخواهم نانوا شدم؛ یک شغل بسیار سخت. چرخاندن نانوایی پیرم کرد. بااینکه نانوایی شغل حساسی‌ست و اگر نانواها چند روز نان پخت نکنند شهر بهم می‌ریزد اما کسی به فکر نانواها نیست. 

۲| نانوا اجبار دارد که سر ساعت باز کند. هیچ شغل دیگری این‌طور نیست. قیمت نان دست دولت است. اگر چند سال هم اضافه نکند ما نمی‌توانیم کاری کنیم. هر وقت دلشان خواست آرد را کمی گران کنند روی قیمت نان هم چیزی اضافه می‌کنند. دیگر نمی‌دانند که نان فقط آرد نیست. دستگاه می‌خواهد، خمیرگیری می‌خواهد، کارگر می‌خواهد. از زمان شیوع کرونا همه چیز چند برابر شده اما قیمت نان ثابت مانده. مایع خمیر را سال قبل می‌خریدیم ۱۲۰ تومان الان می‌خریم ۳۳۰ تومان، نرخ نان ثابت مانده. روپوش نانوایی ۲۰ تومان بوده الان شده ۳۰ تومان، نرخ نان ثابت مانده. کاردک ۱۰ تومان بوده الان شده ۲۰ تومان، نرخ نان ثابت مانده. دستگاه‌ها از ۲۰ میلیون شده ۵۰ میلیون، قیمت نان ثابت مانده. شما باشی چکار می‌کنی؟


۳| همه پسر پیغمبر نیستند و بعد از چند ماه کم می‌آورند. حرمت نانوا را باید نگه داشت. آرد یارانه‌ای را به مردم می‌دهند اما منتش را سر نانوا می‌گذارند. وقتی مزد نانوایی نمی‌دهند ممکن است به خطا بیفتد. از سر ناچاری و برای تأمین حقوق کارگران و چرخاندن نانوایی. ممکن است نانوا ۱۰ گرم از چانه‌اش کمتر کند تا بتواند مغازه‌اش را بگرداند. وقتی بچه‌ات را می‌فرستی مدرسه و پول مدادرنگی بهش نمی‌دهی، مجبور است از کیف همکلاسی‌اش کش برود. اگر او خطا کرد مقصر شما هستید نه او. گرچه این خطا زندگی آدم را نابود می‌کند، اما چاره چیست؟ نانوا بی‌چاره است و هیچ دردی از این بدتر نیست.

۴| ده ماه پیش اعلام کردند با ۲۰۰ گرم خمیر می‌توانید نان را ۳۵۰ تومان بدهید. من اگر ۵ گرم هم کم کنم گناه کرده‌ام. بجای اینکه قیمت نان را بالا ببرند می‌گویند وزن چانه نان را کم کنید. وقتی چانه کم شود نان کوچک می‌شود و بیشتر می‌سوزد. مردم می‌گویند ما قدیم که نان می‌گرفتیم اندازه قدمان بود الان سنگک شده اندازه تافتون. مردم نان خوب می‌خواهند. ابر آمده بالای سر ما و همه جا را گرفته. ابر گرانی و تورم و نابرابری. پای تنور کارگر می‌پزد و می‌سوزد تا نان پخته شود. کدام صنف ساعت ۵ صبح می‌آید مغازه و همه‌اش هم پای آتش؟ کسی که ثابت ساعت‌های بسیاری سر پا می‌ایستد، فشار زیادی را روی رگ‌هایش تحمل می‌کند و در نهایت هم واریس می‌گیرد. بدن همه نانوایی‌ها پس از سال‌ها متلاشی می‌شود.

 

۵| نان قوت غالب بشر است. خاصیتی در گندم هست که بدن را تأمین می‌کند. اما گندمی که به ما می‌دهند بی‌کیفیت است. برنج تایلندی با برنج شمال یکی نیست. مواد اولیه مهم است. وقتی سبوس گندم را می‌گیرند و به نانوایی تفاله‌اش را می‌دهند چطور نان باکیفیت بپزیم. وقتی نان از تنور در می‌آید و بعد از یک دقیقه خشک می‌شود معلوم است که مردم ناراضی می‌شوند. فقط به نانوا هم اعتراض می‌کنند. دیگر نمی‌دانند آرد خراب است. آرد بی‌کیفیت را نمی‌شود نمک زد. آردها همه سست شده‌اند و آرد سست هم نمک می‌خواهد، پس فشار خون مردم بالا می‌رود. من قول می‌دهم نان خوب دست مردم بدهیم مریضی‌ها کمتر می‌شود. نمی‌شود کج‌دار و مریز عمل کرد. الان نه مردم راضی هستند، نه نانوا، نه دولت و نه خدا!

۶| چرا ما باید همه چیز را گران بخریم و به نرخ روز، اما نان را با قیمت چند سال قبل. جرأت نداریم به کارگر حرفی بزنیم. همه گذاشته‌اند و رفته‌اند. نمی‌توانیم بهشان پول خوب بدهیم. ۷ تا کارگر نانوایی شده ۲ تا. کارگری را جایی برده‌ام سر کار. ساعت ۸ و نیم تا ۳ و نیم. صبحانه و ناهار هم بهش داده‌ام. پول را هم همان روز داده‌ام. بهش می‌گویم فردا بیا قبول نمی‌کند. کارگری که هیچ جای دیگر کار پیدا نکند می‌آید در نانوایی مشغول می‌شود. با کمترین دستمزد. بعد مجبوریم برویم دستگاه بخریم. اما نان خوب با دست پخته می‌شود. چرا وقتی روستا می‌روی بوی نان مستت می‌کند؟ برای اینکه با دست خمیر و پخته می‌شود.


۷| سرپرست خانواده‌ای که نمی‌تواند خرج زن و بچه‌اش را بدهد عزت ندارد. اگر دردم یکی بودی چه بودی، اگر هم اندکی بودی چه بودی. درد نانوا زیاد است اما گوش کسی بدهکار حرف نانوا نیست. از این طرف، اتحادیه نانوایی تازه می‌زند. نان‌ها همه روی تخته مانده و مردم نمی‌خرند. می‌گویند می‌خواهیم تولید کار کنیم. به چه قیمتی؟ به قیمت نابودی بقیه نانواها. نانوایی بغل نانوایی می‌زنند تا چند نفر مشغول شوند، بعد من که می‌بینم درآمدم کافی نیست چند کارگر را اخراج می‌کنم.


۸| تا بوده نانوایی شغل سختی بوده اما حالا شدت مشکلات بیشتر شده. نانوای راضی وجود ندارد. نمی‌گوییم هر روز نرخ نان را بالا ببرند، اما هر سال متناسب با تورم قیمت‌ها را اصلاح کنند. همان‌طور که هر سال به قیمت کارمندان اضافه می‌شود. همه نانواها که صاحب ملک نیستند. خیلی‌ها هم اجاره می‌دهند. با این قیمت‌ها چکار کنند؟ بچه‌های شمال تهران یک‌جور زندگی می‌کنند، بچه‌های جنوب ایران یک‌جور دیگر. به این می‌گویند بی‌عدالتی. جوری شده که «هر سال می‌گیم دریغ از پارسال».

 

به گزارش خبرگزاری فارس، کمپین نانواها شهریور امسال در فارس من به ثبت رسید. پویش آنها را از این پیوند حمایت کنید.

 

روایت از فردین آریش

انتهای پیام/ ع

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول